اگر امام حسین (ع) به کوفه می رسیدند، حکومت شان چه شکلی می شد؟
منبع:عصر ایران
در حکومت امام حسین علیه السلام، تندروی جایی نداشت، میانه روی اصل اساسی بود و معنای میانه روی نیز برگرفته از نامه امام علی السلام این است: “مجموعه رفتارهای منطبق با عدالت و اکثریت”.
امام حسین علیه السلام ، هرگز به کوفه نرسیدند و حکومتی که دعوت کنندگان عهد شکن اش بدان دعوت کرده بودند، هرگز شکل نگرفت. بدین ترتیب، تاریخ از فصلی که می توانست درخشان و افتخارآمیز باشد، برای همیشه محروم ماند و با یزید و امویان به مسیر دیگری رفت که ای کاش نمی رفت.
اما اگر امام حسین علیه السلام در میان استقبال مردم، وارد کوفه می شدند و در دارالخلافه استقرار می یافتند و حکومت تشکیل می دادند، چگونه حکومتی شکل می گرفت؟
قطعاً ایشان، حکومت بی بدیل پنج ساله پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام را الگوی خویش قرار می دادند و حتماً نامه ایشان به مالک اشتر – هنگامی که او را به حکومت مصر گماردند – را می خواندند و مو به مو اجرایش می کردند.
از این رو با استناد به نامه مذکور می توانیم دریابیم که اگر امام حسین علیه السلام حاکم سرزمین های وسیع آن روز جهان اسلام بودند، حکومت شان چه شکلی می شد.
حکومتی که از دست جهان رفت، این شاخص ها را داشت و می توانست تاریخ جهان را دگرگون کند و صد حیف که نشد (بخش هایی که با * مشخص شده اند، از نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر است):
1 – نگاه برابر و رفتار یکسان با همه مردم
در آن حکومت گفته نمی شد این فرد از خودمان است و باید بیشتر متمتع شود و آن دیگری از ما نیست و باید طرد گردد. همه شهروندان، فارغ از هر گونه ایدئولوژی و گرایش فکری و دینی و سیاسی، مشمول رحمت و محبت و نرمش حکومت بودند:
* ای مالک دلت را از رحمت و محبّت و نرمش با مردم لبريز كن. مباد كه چونان درنده اي شكارشان را غنيمت شماري، زيرا آنان از دو دسته بيرون نيستند: يا در دين با تو برادرند و يا در آفرينش با تو برابر.
2 – مدارا با مردم
حکومتی که اصل در آن، برخورد باشد و بخشش و مدارا در حاشیه قرار گیرد، امام حسینی نیست. حتما در حکومت ایشان، اصل بر مدارا و تساهل بود:
* از مردم خطاها سر خواهد زد و لغزش هایی کنند، پس، از عفو و بخشایش خویش نصیبشان ده، همان گونه که دوست داری که خداوند نیز از عفو و بخشایش خود تو را نصیب دهد.
* تا توانی عیب های دیگران را بپوشان، تا خداوند عیب های تو را که خواهی از مردم مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینه ای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشته اند، به تغافل زن و گفته سخن چین را تصدیق مکن. زیرا سخن چین، خیانتکار است، هر چند، خود را چون نیک خواهان وانماید.
* چون با مردم نماز می گزاری، چنان مکن که آنان را رنجیده سازی یا نمازت را ضایع گردانی، زیرا برخی از نمازگزاران بیمارند و برخی نیازمند.(یعنی در این حد هوای مردم را داشته باش که حتی نماز جماعت را طولانی نکن که نمازگزاران پشت سرت به زحمت بیفتند).
3 – ممنوعیت ظلم و خونریزی حتی برای تقویت حکومت
بی هیچ تردیدی، در حکومت امام حسین علیه السلام، خونی برای حفظ و تقویت آن نظام سیاسی بر زمین ریخته نمی شد و البته حساب دشمنانی که تجاوز مسلحانه می کنند، جداست:
* هیچ چیز چون ستمکاری، نعمت خدا را دگرگون نکند و خشم خدا را برنینگیزد، زیرا خدا دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است.
* بپرهیز از خون ها و خونریزی های بناحق. زیرا هیچ چیز، بیش از خونریزی بناحق، موجب کیفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد.
خداوند سبحان، چون در روز حساب به داوری در میان مردم پردازد، نخستین داوری او درباره خون هایی است که مردم از یکدیگر ریخته اند. پس مباد که حکومت خود را با ریختن خون حرام تقویت کنی، زیرا ریختن چنان خونی نه تنها حکومت را ناتوان و سست سازد، بلکه آن را از میان برمی دارد یا به دیگران می سپارد.
4 -میانه روی، اجتناب از تندروی و بیم از خشم مردم
در حکومت امام حسین علیه السلام، تندروی جایی نداشت، میانه روی اصل اساسی بود و معنای میانه روی نیز برگرفته از نامه امام علی السلام این است: “مجموعه رفتارهای منطبق با عدالت و اکثریت” ؛ در آن حکومت این دغدغه مدام در جلسات حاکمان مطرح می شد که نکند فلان تصمیم ما باعث خشم و نارضایتی مردم شود:
*باید که محبوب ترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانه روی سازگارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودی مردم را در پی داشته باشد زیرا خشم توده های مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آن که، خشم نزدیکان اگر توده های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد.
5 – جلب رضایت و نظر مثبت مردم
میزان رضایتمندی مردم از حکومت، ارتباط مستقیمی با مشروعیت و بقای آن دارد و جلب رضایت مردم برای حکومت و استمرار آن، حتما در حکومت امام حسین علیه السلام، جزو اصول اساسی می بود:
* ستون دین و انبوهی مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، “عامه مردم” هستند (نه فقط بخش خاصی از آنها)، پس باید توجه تو به آنان بیشتر و میل تو به ایشان افزونتر باشد.
* بهترین چیزی که حسن ظن والی را نسبت به مردمش سبب می شود، نیکی کردن والی است در حق مردم و کاستن است از بار رنج آنان و به اکراه وادار نکردنشان به انجام دادن کارهایی که بدان ملزم نیستند. و تو باید در این باره چنان باشی که حسن ظن مردم برای تو فراهم آید. زیرا حسن ظن آنان، رنج بسیاری را از تو دور می سازد.
6 – میدان ندادن به نزدیکان و آقازادگان
در حکومت امام حسین علیه السلام ورود خواص و نزدیکان و آقازادگان به رانت قدرت و ثروت، خط قرمزی اساسی می بود:
* بدان، که والی را خویشاوندان و نزدیکان است و در ایشان خوی برتری جویی و گردنکشی است و در معاملت با مردم رعایت انصاف نکنند. ریشه ایشان را با قطع موجبات آن صفات قطع کن. به هیچیک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینی را به اقطاع مده ( هیچ زمینی را تیول آنها قرار نده و به بیان امروزی، هیچ رانتی را به ایشان نده) …که لذت و گوارایی، نصیب ایشان شود و ننگ آن در دنیا و آخرت بهره تو گردد.
* اجرای حق را درباره هر که باشد، چه خویشاوند و چه بیگانه، لازم بدار و در این کار شکیبایی به خرج ده که خداوند پاداش شکیبایی تو را خواهد داد.هر چند، در اجرای عدالت، خویشاوندان و نزدیکان تو را زیان رسد.
7 – کادر حکومتی حق طلب و دور از تملق
حتماً در حکومت امام حسین علیه السلام، حلقه اصلی حکومتگران را افرادی تشکیل می دادند که حتی در نقد حکومت، زبانی حق گو و هر چند تلخ داشتند و کسی از زبان ایشان مجیزگویی نمی شنید:
* باید که برگزیده ترین وزیران تو کسانی باشند که سخن حق بر زبان آرند، هر چند، حق تلخ باشد و در کارهایی که خداوند بر دوستانش نمی پسندد کمتر تو را یاری کنند، هر چند، که این سخنان و کارها تو را ناخوش آید. به پرهیزگاران و راست گویان بپیوند، سپس، از آنان بخواه که تو را فراوان نستایند و به باطلی که مرتکب آن نشده ای، شادمانت ندارند، زیرا ستایش آمیخته به تملق، سبب خودپسندی شود و آدمی را به سرکشی وادارد.
* از دلبستگی به ستایش و چرب زبانی های دیگران، پرهیز کن، زیرا یکی از بهترین فرصت های شیطان است برای تاختن تا کردارهای نیکوی نیکوکاران را نابود سازد.
8 – حقوق مکفی برای کارمندان و نظامیان و قضات و نظارت بر عملکرد آنها و برخورد بسیار شدید با مسوولان متخلف
در حکومت امام حسین علیه السلام، کارمندان و نظامیان و قضات، حقوق مکفی دریافت می کردند تا زندگی شان تامین شود و در مسیر تخلف و رشوه و اختلاس و سوء استفاده از قدرت قرار نگیرند ؛ در عین حال سیستم های نظارتی مردمی مستقر بود تا کوچکترین تخلفی گزارش و مورد رسیدگی قرار گیرد (در دنیای امروز، رسانه ها و شبکه های اجتماعی مهم ترین سیستم نظارت مردمی هستند):
* کارگزاران شایسته را در میان گروهی بجوی که اهل تجربه و حیا هستند…در ارزاقشان بیفزای، زیرا فراوانی ارزاق، آنان را بر اصلاح خود نیرو دهد و از دست اندازی به مالی که در تصرف دارند، باز می دارد و جاسوسانی از مردم راستگوی و وفادار به خود بر آنان بگمار. زیرا مراقبت نهانی تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق مردم وامی دارد.
* کار لشکر سامان نیابد، جز به خراجی که خداوند برای ایشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نیرو گیرند و به آن در به سامان آوردن کارهای خویش اعتماد کنند و نیازهایشان را برآورد.
* قاضی تو باید، از هر کس دیگر موارد شبهه را بهتر بشناسد و بیش از همه به دلیل متکی باشد و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از دیگران ملول شود و در کشف حقیقت، شکیباتر از همه باشد و چون حکم آشکار شد، قاطع رای دهد. چرب زبانی و ستایش به خودپسندیش نکشاند. از تشویق و ترغیب دیگران به یکی از دو طرف دعوا متمایل نشود. چنین کسان اندک به دست آیند، پس داوری مردی چون او را نیکو تعهد کن و نیکو نگهدار. و در بذل مال به او، گشاده دستی به خرج ده تا گرفتاریش برطرف شود و نیازش به مردم نیفتد. و او را در نزد خود چنان منزلتی ده که نزدیکانت درباره او طمع نکنند و در نزد تو از آسیب دیگران در امان ماند.
* هر گاه یکی از کارگزاران دست به خیانت گشود باید به سبب خیانتی که کرده تنش را به تنبیه بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی. سپس، خوار و ذلیلش سازی و مهر خیانت بر او زنی و ننگ تهمت را بر گردنش آویزی.
9 – شرط دریافت مالیات: درآمد و رفاه مردم / مسوولیت پذیری در قبال فقر مردم
دریافت هر گونه مالیاتی از مردم در حکومت امام حسین علیه السلام منوط بود به این که قبل از آن، حکومت زمینه درآمدزایی مناسب مردم را فراهم کرده باشد و سپس بخشی از درآمد را به عنوان مالیات بگیرد و در نهایت آن را در مسیر رفاه بیشتر مالیات دهندگان هزینه کند و نه جای دیگر؛ در آن حکومت، مالیات، وسیله ای برای جبران کم کاری های حکومت یا منبع تامین بریز و بپاش های حاکمان نبود:
* در کار خراج (مالیات) نیکو نظر کن، به گونه ای که به صلاح خراجگزاران باشد… ولی باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشی، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکی. هرگاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین، چون در آب فرو رفتن آن یا بی آبی، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه، آنقدر که امید می داری که کارشان را سامان دهد.
* سرزمینی که بدان میروی، اگر مردمش را ثروتمند کردی، آباد خواهد شد؛ اما اگر مردم را فقیر نگه داشتی یا فقیر کردی و نتوانستی، این سرزمین هم آباد نخواهد شد؛ ویرانه خواهد ماند. فقر مردم، تقصیر فرمانروایان است؛ آنها هستند که موجب فقر مردم میشوند؛ چون آنچه را که از ثروت و منافع بهدست میآید، برای خودشان میخواهند؛ این موجب فقر مردم میشود.
10 – حکومت تخصص گرا
حکومت نیز همانند هر مقوله دیگری، نیازمند تخصص است و چون حکومت پدیده ای جامع الاطراف است، هیچ تخصصی به تنهایی نمی تواند همه نیازهای حکومتگری را برآورده سازد. بنابراین، باید به طور مستمر و سیستماتیک، دیدگاه های متخصصان در حکومت دخالت داده و در عمل به کار گرفته شود. حکومت امام حسین علیه السلام، حتماً معطوف به اداره علمی جامعه بود:
* با دانشمندان و حکیمان، فراوان، گفتگو کن.
11 – لشکریان شکیبا و امنیت ساز
لشکریان در حکومت امام حسین علیه السلام، نسبت به مردم عادی نرم خو و نسبت به ظالمان، سختگیر بودند:
* لشکریان، به فرمان خدا دژهای استوار مردم اند و زینت حاکمان. دین به آن ها عزت یابد و راه ها به آن ها امن گردد و کار مردم جز به آن ها استقامت نپذیرد.
* اینان باید پاکدامن ترین و شکیباترین افراد باشند، دیر خشمناک شوند و چون از آن ها پوزش خواهند، آرامش یابند. به ناتوانان، مهربان و بر زورمندان، سختگیر باشند. درشتیشان به ستم بر نینگیزد و نرمیشان برجای ننشاند.
12 – واگذاری کارها به مردم (بخش خصوصی) و حمایت از تجارت
* چه بسا کارها پیش آید که اگر رفع مشکل را بر عهده خود مردم گذاری، به خوشدلی به انجامش رسانند. زیرا چون بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند.
* در حق بازرگانان و پیشه وران به کارگزارانت نیکو سفارش کن.
13 – تامین اجتماعی برای اقشار ضعیف
در آن حکومت زیبا، افراد و اقشار آسیب دیده و آسیب پذیر، تحت تامین اجتماعی کارآمدی بودند بدان حد که حتی فقیرترین افراد نیز دست نیاز به سوی کسی دراز نمی کرد:
*کسانی که بیچارگان اند از مساکین و نیازمندان و بینوایان و زمین گیران.در این طبقه، مردمی هستند سائل و مردمی هستند، که در عین نیاز روی سؤال ندارند. خداوند حقی برای ایشان مقرر داشته و از تو خواسته است که آن را رعایت کنی، پس، در نگهداشت آن بکوش.
برای اینان در بیت المال خود حقی مقرر دار و نیز بخشی از غلات اراضی خالصه اسلام را، در هر شهری، به آنان اختصاص ده. زیرا برای دورترینشان همان حقی است که نزدیکترینشان از آن برخوردارند… کسانی از امینان خود را که خدای ترس و فروتن باشند، برای نگریستن در کارهای فقیران برگمار تا نیازهایشان را به تو گزارش کنند.
* تیماردار یتیمان باش و غمخوار پیران از کار افتاده که بیچاره اند و دست سؤال پیش کس دراز نکنند.
14 – دیدار بی واسطه با مردم و ایجاد شرایطی که همه بی هیچ ترسی حرف شان را بگویند
در حکومت امام حسین علیه السلام، همه مقامات و مسؤولان، در بازه های زمانی مشخص – مثلاً هفته ای یک بار – اوقاتی را برای ملاقات رو در رو با مردم در نظر می گرفتند تا فارغ از حلقه پیرامونی خود با واقعیت های جامعه آشنا شوند و مشکلات مردم را حل کنند. همچنین در آن حکومت، هیچ منتقدی از این که نقدی را مطرح نماید، نگران نبود زیرا می دانست که منتقدان سرکوب نمی شوند:
* برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و بفرمای تا یاران و نگهبانان به یک سو شوند، تا مراجعه کنندگان بی هراس و بی لکنت زبان سخن خویش بگوید که من از رسول الله (صلی الله علیه و آله) بارها شنیدم که می گفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند.
* اگر والی از مردم رخ بپوشد، چگونه تواند از شوربختی ها و رنج های آنان آگاه شود؟
15 – صلح طلبی هوشیارانه
حکومت امام حسین علیه السلام، حتماً حکومتی صلح طلب بود و روابط حسنه ای با جهان می داشت و حتی دشمنان را نیز با ادبیات ناپسند مورد خطاب قرار نمی دادند چرا که یادشان بود روزی را که در جنگ صفین حضرت علی علیه السلام با خبر شدند تعدادی از سپاهیان ایشان، دشمنان را دشنام می دهند و لذا، آنان را فراخواندند و از این امر نهی کردند (یعنی حتی وسط میدان جنگ هم بد و بیراه ممنوع است)؛ در عین حال، دیپلماسی در حکومت امام حسین علیه السلام مبتنی بر اعتماد به هیچ قدرت خارجی نبود:
* اگر دشمن ات تو را به صلح فراخواند، از آن روی برمتاب که خشنودی خدای در آن نهفته است. صلح سبب بر آسودن سپاهیانت شود و تو را از غم و رنج برهاند و کشورت را امنیت بخشد. ولی، پس از پیمان صلح، از دشمن برحذر باش و نیک برحذر باش. زیرا دشمن، چه بسا نزدیکی کند تا تو را به غفلت فرو گیرد. پس دوراندیشی را از دست منه و حسن ظن را به یک سو نه و اگر میان خود و دشمنت پیمان دوستی بستی و امانش دادی به عهد خویش وفا کن و امانی را که داده ای، نیک، رعایت نمای.
آنچه در سطور فوق آمد، تنها بخشی از ویژگی های حکومتی است که در زمان امام علی علیه السلام تشکیل شد و به گواه مورخان در مدت 5 سال حکومت ایشان ، اقتصاد شکوفا شد و مردم به رفاه نسبی رسیدند و معنویت رشد یافت و قرار بود نظیر آن حکومت، این بار توسط امام حسین علیه السلام شکل بگیرد اما عهد شکنی و دنیا طلبی و عافیت جویی کوفیانی که ایشان را دعوت کرده بودند، به جای آن حکومت آرمانی، تراژدی کربلا را رقم زد و شد، آنچه نباید می شد.