بسیاری از شهروندان امریکایی هشدارهای دموکرات ها درمورد خطرات روی کار آمدن مجدد ترامپ را ریاکارانه توصیف می کنند. آنها معتقدند که دموکرات ها از نظام قضایی آمریکا علیه ترامپ سوء استفاده کرده اند، اما ترامپ چنین کاری را در حق آنها انجام نداده است. آنها دوره ریاست جمهوری بایدن را دوره ای مملو از شکست های سیاست خارجی و بسیار بدتر از هر چیزی می دانند که در دوران ریاست جمهوری ترامپ رخ داد. رشد تورم در دوره بایدن گواهی بر این مدعاست که ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری اش مدیر اقتصادی بهتری خواهد بود. در همه این ادعاها می توان ردپایی از واقعیت را پیدا کرد و دوره دوم ترامپ ممکن است فاجعه بارتر از دور نخست او نباشد. اما رای دادن به ترامپ با چنین فرضی برای آمریکا و جهان خطرناک خواهد بود.
اکونومیست نوشت: در صورت بازگشت ترامپ به قدرت آسیب های وارده به اقتصاد و نهادهای آمریکایی و کل جهان گسترده خواهد بود.
در ادامه این مطلب آمده است: در جریان کارزار انتخاباتی، دونالد ترامپ وعده و وعیدهای چشمگیر زیادی داده است. او قرار است میلیون ها مهاجر غیرقانونی را از آمریکا اخراج کند؛ کارتل های مواد مخدر مکزیک را هدف موشک قرار دهد و از ارتش برای سرکوب «احمق های چپ گرایی» که حزب دموکرات را اداره می کنند استفاده نماید. اما دوران ریاست جمهوری ترامپ صرف نظر از محاسن و معایبی که داشت، آن فاجعه ای نبود که بسیاری از دموکرات ها پیش بینی اش می کردند. تا زمان وقوع بحران کرونا اقتصاد آمریکا رو به رشد بود. هیچ بحرانی در عرصه سیاست خارجی رخ نداد. و با وجود اینکه ترامپ تلاش کرد انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 را برباید، اما موفق نشد.
حال سوال اینجاست که دور دوم ریاست جمهوری ترامپ می تواند چگونه باشد؟ بسیاری از رای دهندگان معتقدند که لفاظی های پر شور و حرارت ترامپ صرفا در حد حرف اند. آنها ممکن است انتخاباتی را صرفا تصمیمی سیاسی بر سر این مسئله ببینند که کدام کاندیدا بهتر می تواند اقتصاد را مدیریت کند یا آن را انتخابی بین دو دسته مواضع به کلی متفاوت درباره مسائلی نظیر سقط جنین و مهاجرت تلقی نمایند. اما به نظر می رسد که ترامپ در صورت پیروزی نه تنها قصد دارد برخی از اظهارات جنجالی اش را عملی کند، بلکه این بار برای عملی کردن اظهاراتش نسبت به بار قبل در موقعیت بهتری نیز قرار خواهد داشت. این شرایط ایجاب می کند که از منظری دیگر به انتخاب پیش روی مردم آمریکا نگاه کنیم: اینکه در صورت روی کار آمدن ترامپ وضعیت چقدر بد خواهد بود؟
کامالا هریس، به عنوان معاون رئیس جمهور مستقر، کاندیدای حامی حفظ وضع موجود است. شعار انتخاباتی غیررسمی وی «به عقب بازنمی گردیم» است. اما در مقابل ترامپ معتقد است که کشور به تغییراتی رادیکال نیاز دارد و او این تغییرات را اعمال خواهد کرد. به احتمال فراوان اگر او به کاخ سفید برگردد، همچون دور نخست برای اعمال بسیاری از ایده های افراطی اش با مشکل مواجه خواهد شد. ممکن است کنگره، دادگاه ها و بروکراسی اداری مانع کار او شوند، حوادث مختلف حواس او را از این اقدامات منحرف سازد یا دستیارانش مانع از اقدامات او شوند. شاید هم بی کفایتی خودش موجب خنثی شدن این اقدامات گردد. اما این احتمال وجود دارد که او در اجرایی کردن برخی از ایده هایی که درباره شان حرف می زند موفق شود و تبعاتی فاجعه بار برای اقتصاد آمریکا، نهادهای آمریکایی و کل جهان به بار بیاورد. نگرانی ها از اینکه او ممکن است لطماتی دائمی به دموکراسی آمریکا و حاکمیت قانون وارد کند چندان دور از ذهن نیست.
وعده های اقتصادی وی همچون پیشنهاد افزایش بیشتر تعرفه ها، کاهش قابل توجه مالیات ها، وارد کردن یک شوک قابل توجه به بازار کار از طریق دیپورت گسترده مهاجران و حمله به استقلال فدرال رزرو همگی ایده هایی افتضاح هستند. به گفته آدام پوسن، تحلیلگر انستیتوی پترسون برای اقتصاد بین الملل «به طور عادی اگر شما از تعداد کارگران مهاجر بکاهید، تلاش می کنید که کالاهای مورد نیازتان را از خارج وارد کنید. و اگر شما میزان کالای وارداتی از خارج را کم کنید، تلاش می کنید نیروی کار مهاجر بیشتر جذب کنید. اگر شما هر دوی اینها را کاهش دهید، تقریبا قطعا موجب بروز تورم می شوید و شاید هر رکود تورمی.»
اگر فدرال رزرو برای مقابله با اثرات تورمی افزایش تعرفه ها، کاهش نیروی کار یا افزایش هزینه های دولت دست به انقباضی کردن سیاست پولی آمریکا بزند، ترامپ احتمالا به این بانک حمله کرده و در پی تضعیف آن بر خواهد آمد. اما حمله به فدرال رزرو تقریبا قطعا موجب نگرانی و تلاطم بازارها خواهد شد.
سیاست خارجی نیز از دیگر حوزه هایی است که اقدامات ترامپ می تواند در آن ریسک برانگیز باشد. در حالی که در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ جهان دوران آرامی را پشت سر می گذاشت، وی این بار در حالی به کاخ سفید باز خواهد گشت که ایالات متحده با جنگ های مختلفی در خاورمیانه و اوکراین مواجه است. ترامپ می گوید پیروزی اش در انتخابات برای پایان یافتن جنگ در اوکراین ظرف 24 ساعت پس از انتخابش یعنی حتی پیش از برگزاری مراسم تحلیفش کافی خواهد بود. مشخص نیست که این سخن چه مفهومی می تواند داشته باشد.
اما هر کس که رئیس جمهور بعدی آمریکا باشد، به نظر می رسد که اوکراین چاره ای جز کنار گذاشتن بلندپروازی خود در خصوص بازپس گیری بخش اعظم سرزمینش از روسیه نخواهد داشت. با توجه به مخالفت جمهوری خواهان با اختصاص بسته های کمک نظامی به اوکراین که از سوی دولت بایدن پیشنهاد شده بود، بعید به نظر می رسد که مجلس نمایندگان تحت رهبری جمهوری خواهان با یک بسته کمک دیگر موافقت نماید. اما به حال خود رها نمودن ناگهانی و خطرناک اوکراین موجب جسورتر شدن ولادیمیر پوتین و افزایش خطر فعالیت های توسعه طلبانه وی در قبال همسایگان روسیه خواهد شد.
سناریوهای کابوس وار دیگری نیز وجود دارد. آیا ممکن است ترامپ با امتناع از مقابله با اقدامات تجاورکارانه روسیه عملا تضمین امنیت جمعی ای را که اساس پیمان ناتو را تشکیل می دهد باطل نماید؟ آیا او از اعزام نیروهای آمریکایی جهت کمک به تایوان در صورت محاصره یا حمله به این جزیره توسط چین خودداری خواهد نمود؟ آیا دست اسرائیل برای محقق کردن امیالش در خاورمیانه از جمله حمله به تاسیسات نفتی یا اماکن هسته ای ایران باز گذاشته خواهد شد؟ همه اینها امکان پذیر است. ترامپ هیچ تمایلی برای ورود به جنگ ندارد اما در عین حال به هیچ عنوان دوست ندارد که ضعیف به نظر برسد.
بسیاری از شهروندان امریکایی هشدارهای دموکرات ها درمورد خطرات روی کار آمدن مجدد ترامپ را ریاکارانه توصیف می کنند. آنها معتقدند که دموکرات ها از نظام قضایی آمریکا علیه ترامپ سوء استفاده کرده اند، اما ترامپ چنین کاری را در حق آنها انجام نداده است. آنها دوره ریاست جمهوری بایدن را دوره ای مملو از شکست های سیاست خارجی و بسیار بدتر از هر چیزی می دانند که در دوران ریاست جمهوری ترامپ رخ داد. رشد تورم در دوره بایدن گواهی بر این مدعاست که ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری اش مدیر اقتصادی بهتری خواهد بود. در همه این ادعاها می توان ردپایی از واقعیت را پیدا کرد و دوره دوم ترامپ ممکن است فاجعه بارتر از دور نخست او نباشد. اما رای دادن به ترامپ با چنین فرضی برای آمریکا و جهان خطرناک خواهد بود.