متاسفانه در کشور ما سیاست ها ثبات ندارد و این افراد هستند که سیاستها را تعیین میکنند بنابراین تغییرات باعث میشود که سیاستها نیز تغییر کند. به قول قدیمیها وزیر که تغییر میکند، لهجه وزارتخانه هم تغییر میکند. یعنی آدمهایی که با وزیر جدید وارد وزارتخانه میشوند و از اطرافیان او هستند،لهجه وزارتخانه را تغییر میدهند، چه برسد به اولویتها و سیاستها.در این شرایط، این کشور است که آسیب میبیند.هم میهن نوشت: تغییرات در دولت طی دو سال حضور ابراهیم رئیسی بهعنوان سکاندار آن، هم بحثبرانگیز و هم پرتعداد بوده است؛ که هم میتواند معایب و هم مزایایی برای ادامه مسیر داشته باشد. در این راستا گفتوگویی با جلیل رحیمی جهان آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی داشتهایم که در ادامه میآید.
*تغییرات چقدر میتواند به کشور هزینه تحمیل کرده و چرا مجلس به دولت تلنگر نمیزند تا به جای جابهجاییهای پشت سر هم، گزینهها را با دقت بیشتری انتخاب کند؟ باور من بر این است که مشکل موجود در دولت آقای رئیسی، در دولتهای گذشته هم وجود داشته اما در این دولت شدیدتر است. انتخاب وزرا در کشور چارچوب مشخص قانونی ندارد. برای انتخاب یک وزیر باید پیشینه و سوابقی تعریف شود. اگر کسی قرار است برای وزارت انتخاب شود باید بعضی از پستها و جایگاههای مختلف را در همان وزارتخانه طی کرده باشد. متاسفانه چنین مقرراتی وضع نشده و مجلس هم در دو دورهای که من نماینده بودم (دهم و یازدهم) تلاش مؤثری انجام نداده است. متاسفانه بیشتر تصمیم گیری ها سیاسی است نه کارشناسی. در دولت آقای رئیسی مشکل حادتر شد. آقای رئیسی اصلاً سابقه حضور در دولت نداشته و نیروی قوه قضائیه بود. تیمی که با خود به دولت آورده نیز عمدتاً (نه همه آنها) سابقه حضور در دولت ندارند. همین مشکل را حاد کرده است. به نظرم مشکل دیگر این بود که مجلس با دولت آقای رئیسی همسو بود و سختگیری لازم را انجام نداد. آن زمان با بیش از 200 رای انتخاب شدند اما همان وزرا استیضاح شدند. مجلس به دلیل همفکر بودن با آقای رئیسی شتابزده عمل کرد و کارشناسی اصولیای انجام نداد. نتیجه دو عامل 1)بیتجربگی دولت در بحث اجرایی و 2)همسو بودن مجلس با دولت که جزئیات را در انتخاب وزرا لحاظ نکردند، این است که شاهد تغییرات گسترده در دولت هستیم.
*با توجه به فشاری که مجلس برای عزل معاون وزیر کشور وارد کرد، به نظر میرسد که انتخابات مجلس هم در رای اعتماد یا استیضاح وزرا تاثیرگذار بوده است. به دو عاملی که اشاره شد بهتر است شرایط زمانی را هم اضافه کنیم. وقتی به انتخابات نزدیک میشویم بسیاری از نمایندگان برای کارهایی که روی دستشان مانده و به نتیجه نرسیده، تحت فشار قرار میگیرند. این فشار را مردم وقتی روی نمایندگان وارد میکنند، معمولا نمایندگان هم این فشار را به وزارتخانهها منتقل میکنند. وقتی وزارتخانهها ناتوان از انجام امور هستند طبیعتاً از ابزارهایی مانند سوال، استیضاح و… بیشتر استفاده میشود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند که تغییرات در دولت آقای رئیسی بیشتر شود.
*تغییرات در دولت با توجه به تعداد زیاد آن در دو سال اول چه هزینهای به کشور میتواند تحمیل کند؟ من در دولت آقای روحانی و آقای رئیسی نماینده مجلس بودم. وقتی در 7 سال در یک وزارتخانه با 7 وزیر متفاوت کار میکنی، یعنی تکلیف هیچ چیزی در آن وزارتخانه مشخص نیست. متاسفانه در کشور ما سیاستها ثبات ندارد و این افراد هستند که سیاستها را تعیین میکنند بنابراین تغییرات باعث میشود که سیاستها نیز تغییر کند. به قول قدیمیها وزیر که تغییر میکند، لهجه وزارتخانه هم تغییر میکند. یعنی آدمهایی که با وزیر جدید وارد وزارتخانه میشوند و از اطرافیان او هستند،لهجه وزارتخانه را تغییر میدهند، چه برسد به اولویتها و سیاستها.در این شرایط، این کشور است که آسیب میبیند. در دولتهای دموکراسی قدیمی جهان، معمولا سیاستها و اولویتها تغییر نمیکنند.یعنی با تغییر وزیر،بدنه و کارشناسان وزارتخانه تغییر نمیکند اما در کشور ما وقتی وزیر عوض میشود، شاهدیم که تا آبدارچی ادارات شهرستانی هم تحت تاثیر تغییرات قرار میگیرند. این روش و عملکرد درست نیست؛ چه در دولت آقای روحانی و چه در دولت آقای رئیسی. باید به جمعبندی برسیم که اولاً؛ تغییرات وزرا کاهش یابد و ثانیاً؛ انتخاب وزرا در چارچوب ملاکها و معیارها انجام شود. ثالثاً؛ با جابهجایی وزرا در وزارتخانهها، کودتا نشود و لهجه وزارتخانهها تغییر نکند.